جوانی ما در خیابان انقلاب جا مانده است...
آن روزها که رسالت نشر کتاب به امید افروختن نوری در دل هر انسان را برگزیدیم، میدانستیم راهی در پیش داریم نفسگیر اما سبز. نام نهال کوچک آن روزها را "فلسفه" انتخاب کردیم چرا که باور داشتیم هر کتاب در اعماق خود فلسفهای دارد برای هر کس که در جستجوی اوست. فلسفهای درخشان و بیبدیل که گنجی ست نهفته در آن انبوه کاغذهای در هم تنیده. بسان پروانهی روزهای روشن که روزی در پیلهای جای داشته است. دفتری در خیابان انقلاب این نماد فرهنگ، تلاش و علم خانهای شد برای فلسفهی ما. خیابان کتاب، رنگ، امید، عشقهای پاک روزهای دانشجویی، داستانها و قصهها بر پردهی نقرهای سینما، کافهها و بوی قهوه و کاغذ کتابهایی که با دستانی مشتاق ورق میخوردند و تمام فرهنگی که برایش جنگیدیم تا در این وانفسای پول، قدرت و تهاجم استوار نگاهش داریم. اکنون ایستادهایم با قدرت برای ساختن آیندهای از شادی، صلح و ایمان. ثمرهی آن نهال جوان دیروز و درخت تنومند امروز کتابهایی ست برخاسته از جان، برای تغییر و رشد. کتابهایی که بهسوی خورشید میروند. امید داریم که در روزهای درخشان نشر فلسفه همراه ما هستید.